بنام پروردگار
تمامی سیستمهای حقوقی کشورها در ادوار تاریخ ، همواره متاثر
از شهادت بعنوان یکی از ادله اثبات دعوی بوده است .گذشت زمان نتوانست ارزش و اعتبار
شهادت را دچار تحول بنیادی نماید در حقوق امامیه نیز همواره شهادت بعنوان یک بینه شرعی
مورد توجه و تاکید فقها و علما قرار داشته است ولی اعتبار و ارزش شهادت همواره بدلایل
مختلف به میزان ارزش و اعتبار سایر ادله اثبات دعوی نبوده و نیست . شاید با گذشت زمان
و پیشرفت جوامع بشری در عصر مدرن و ماشینی و بموازات آن سست شدن پایه های ایمان و اعتقادات
مذهبی و فاصله گرفتن از فضائل و سجایای اخلاقی و عدم پایبندی به اصول اخلاقی و صداقت
و توسعه قصبات و روستاها به شهرها و کلان شهرها و عدم امکان شناسائی شخصیت شهود و صعوبت
در احراز شرایط شهود و تداخل احساسات انسانی نظیر حسادت ،کینه توزی ،ترحم و غیره و
لغزشهای انسانی نظیر بی دقتی ها فراموشی و اشباهات ،بتدریج از ارزش و اعتبار شهادت
،بخصوص در امور مدنی و علی الخصوص در مباحث عقود و ایقاعات و تعهدات کاسته است ولی
اعتبار و ارزش شهادت در مباحث کیفری و بویژه در مباحث حدود و قصاص بعنوان یک بینه شرعی
نزد حاکم شرع بر کسی پوشیده نیست بنحویکه در جرائم مشمول حد و مفاسد اخلاقی که راسا
در مراکز استان و در دادگاه کیفری استان رسیدگی و مورد حکم واقع میشود ، شهادت نزد
ضابطین دادگستری و قضات تحقیق در تحقیقات مقدماتی از حداقل ارزش و اعتبار برخوردار
است .
با ذکر این
مقدمه با توجه به بضاعت اندک نگارنده ، سعی خواهد شد شهادت مورد بحث در حوزه دفاتر
اسناد رسمی بیشتر واشکافی گردد.
شهادت اسم مصدر
و کلمه ایست عربی و در لغت بمعنی گواهی دادن و بیان کردن آنچه که به چشم دیده شود در
نزد حاکم و قاضی ، شاهد اسم فاعل آن و معادل فارسی آن گواه است .
هر چند در قانون
مدنی تعریفی از شهادت ارائه نشده است ولی با توجه به معنی عرفی آن میتوان آنرا بدین
گونه بیان نمود "شهادت عبارتست
از اظهارت و اعلامات شخص ثالث به نفع یکی از اصحاب دعوی و بر ضرر دیگری ،بر وقوع امری
حادث ،که بواسطه حواس پنجگانه ادارک میشود"
شهادت بعنوان یکی از دلایل اثبات دعوی در ماده 1258 قانون
مدنی شناخته شده است .با توجه باینکه حافظه انسان در درک واقعی امری همواره ممکن است
در معرض ناتوانی و اشتباه و لغزش قرار گیرد از این رو قانون شرایط بسیار سنگینی را
برای شاهد معین کرده است.
ماده 155 قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب
(در امور کیفری) شرایط شاهد را از این قرار تعیین کرده است 1 - بلوغ 2 - عقل 3- ایمان 4- طهارت مولد 5- عدالت 6- عدم وجود انتفاع شخصی برای شاهد یا رفع ضرر از وی 7- عدم وجود
دشمنی دنیوی بین شاهد و طرفین دعوی 8- عدم اشتغال به تکدی و ولگردی.
شرایط شاهد
و مقررات مربوط به آن در امور مدنی ،همان شرایط و مقررات احصاء شده در امور کیفری است
(ماده 233 ق آ د).
با عنایت به روح حاکم بر قانون راجع به بخش شرایط شاهد
و توجها به مواد 153 و 155 و 161 و 162 و 171 ق آ د اصل بر این است که تنها مرجع استماع
شهادت گواهان ،قاضی باشد دکتر جعفری لنگرودی در ترمینولوژی حقوق در این خصوص میفرماید"با
استفاده از روح نصوص راجع به بینه ، این اصل را میتوان بدست آورد که اصل این است که
مرجع استماع شهادت شهود ، قاضی است غیر قاضی (هرچند که درجه اجتهاد داشته باشد)نباید
استماع شهادت کند مگر در مواردی که بطور استثناء این امر در اختیار او قرار گرفته باشد"
بنابراین لازم است شاهد برای ادای شهادت در دادگاه حاضر شود ، حضور شاهد
در دادگاه از چنان اهمیتی برخوردار است که چنانچه شاهد یا مطلع بیمارباشد و قادر به
حضور در دادگاه نباشد و یا تعداد شهود و مطلعین زیاد باشند و در یک محل مقیم یاشند
قاضی به محل اقامت شهود رفته و تحقیق میکند و یا به قاضی محل اقامت شهود نیابت جهت
استماع شهادت خواهد داد (مواد 161 و 162 ق آ د).
با توجه به مواد مذکور آیا شاهد بر امری میتواند در محضر
سردفتر شهادت بدهد و سردفتر شهادت او را در قالب یک سند تنظیم کند؟قبل از پاسخ به این
پرسش باید اذعان نمود صلاحیت سردفتر در تنظیم اسناد مراجعه کنندگان برابر ماده 30 ق
د ا ر یک صلاحیت عام است .
ماده 30 ق د ا ر " سردفتران و دفتریاران موظفند نسبت به
تنظیم و ثبت اسناد مراجعین اقدام نمایند مگر آنکه مفاد و مدلول سند مخالف با قوانین
و مقررات موضوعه و نظم عمومی یا اخلاق حسنه باشد که در این صورت باید علت امتناع را
کتبا به تقاضا کننده اعلام نمایند "
شاه کلید ابهام مذکور پاسخ به این پرسش است که آیا تنظیم
شهادت نامه مخالف با قوانین موضوعه ، نظم عمومی و یا اخلاق حسنه است؟
دکتر کاتوزیان در تعریف نظم عمومی میفرماید "قوانین
مربوط به نظم عمومی ، قوانینی است که غرض از وضع آن حفظ منافع عمومی باشد و تجاوز بدان
، نظمی را که لازمه حسن جریان امور اداری یا سیاسی و اقتصادی یا حفظ خانواده است ،
برهم زند"و در ادامه نتیجه می گیرد که تمام قوانین مربوط به حقوق عمومی نظیر قوانین
اساسی و اداری و کیفری و قسمت مهمی از آئین دادرسی از قوانین مربوط به نظم عمومی و
در شمار قوانین امری است .
با عنایت به اینکه احراز شرایط شاهد ، جزء تکالیف سردفتر
نیست و هدف و نتیجه تنظیم شهادت نامه در دفاتر اسناد رسمی ، عدم حضور شاهد در محضر
دادگاه و نزد قاضی است و در نتیجه عدم حضور شاهد ، قاضی نیز قادر به احراز شرایط شاهد
نخواهد بود بالنتیجه باید قائل به این باشیم که ممکن است حکمی به استناد شهادت شاهد
صادر شود که نامبرده فاقد شرایط قانونی باشد که این امر بر خلاف عدالت و انصاف قضائی
و بدور از اراده مقنن است و میتواند از موارد نقض حکم در مراجع تجدید نظر باشد .و از
طرف دیگر چنانچه حضور شاهد در دادگاه بخصوص در جرایم مشمول حد ، جهت احراز شرایط و
استماع شهادت لازم باشد تنظیم شهادت نامه در دفاتر اسناد رسمی چه فایده ای دارد ؟ وظیفه
سردفتر صرفا تولید یک سند بی فایده نیست برابر ماده 1284 ق م سند عبارتست از هر نوشته
که در مقام دعوی و یا دفاع قابل استناد است .همانطوری که در ماده فوق آمده است سند
یک نوشته حقوقی است که توسط یک شخص حقوقدان تنظیم میشود و بایستی متضمن آثار حقوقی
باشد بنابراین پوشاندن جامه سند بر اندام شهادت نامه بر خلاف ماده 1285 ق م است مضافا
به اینکه تنظیم شهادت نامه در دفاتر اسناد رسمی منجر به نادیده گرفتن قسمت مهمی از
قانون آئین دادرسی در باب ادله اثبات دعوی خواهد شد و با توجه به اینکه قواعد آ د م
رشته ای از حقوق عمومی داخلی است که سازمان و صلاحیت مراجع کیفری و حقوقی و طرق کشف جرم
و اثبات دعوی و تعقیب جرم و تشریفات دادرسی
و نحوه اجرای حکم را بررسی میکند و این امور در جهت حفظ منافع عمومی وضع شده است و
ارتباط تنکاتنگ با نظم عمومی جامعه دارد و نادیده گرفتن آن منجر به تجاوز به منافع
و نظم عمومی خواهد شد .بنابراین تنظیم سند بر خلاف آن ، میتواند از مصادیق تنظیم سند
بر خلاف نظم عمومی تلقی گردد. "سربلند باشیم "
(توضیحا" مطلب فوق قبلا" به قلم
نویسنده در وبلاگ دانشنامه سردفتران منتشر گردیده است)