روزگاری بود میوه اش فتنه ، خوراکش مردار ، زندگی اش آلوده ، سایه های ترس شانه

های بردگان را می لرزاند .

تازیانه ستم ، عاطفه را از چهره ها می سترد . تاریکی ، در اعماق تن انسان زوزه می

کشید و دخترکان بی گناه ، در خاک سرد زنده به گور می شدند . و در این هنگام بود که

محمد (ص) بر چکاد کوه نور ایستاد و زمین در زیر پاهای او استوار گردید .

بعثت رسول اکرم فرخنده باد .